كُردها مردماني آريايي نژادند كه چندين هزار سال قبل از ميلاد به اين منطقه مهاجرت كردهاند. تاريخ اقوام كُرد تا قبل از اسلام چندان روشن نيست. در اسناد سومري و بابلي و اكدي و آشوري نام اقوامی ديده ميشود كه شباهت به كلمه كُرد دارد، ولي از همه نزديكتر چه ازلحاظ زبان و چه ازنظر جغرافيايي و چه ازنظر توصیفی، نـام قومي است بـه نـام «كـردوخـوي» كه در كتاب «سفــر جنــگي» گزنـفون ذكــر شده است.
اين قوم در كوهها و درهها ميان عراق و ارمنستان و مخصوصاً در محلي كه امروزه «زخـــو» ناميده ميشود و در 60 كيلومتري شمال غربي موصول در عراق قرار دارد، ساكن بودهاند. گزنفون، آنان را به دليري و چالاكي ميستايد. اين قوم سپاه دههزارنفری گزنفون را تا هنگامي كه به جلگههاي شمال رسيدند، تعقيب كردند و صـدماتي نيز بر آنها وارد آوردند. در دورهی صفوي نخستين كتاب مهم دربارهی قوم كُرد به زبان فارسي تدوینشده كه همان «شــرفنامه بدليســي» است. اعراب در تاريخ 16 يا 20 هـ. ق قلعهها و استحكامات كُردها را تصرف كردند. در 23 ه.ق كه سپاه عرب در ايلات فارس مشغول فتوحات بود، اكراد فارس در دفاع از فسا و دارابجر شركت داشتند. فتح شهر «زور» و «داراباذ» كه از شهرهاي كُردنشين بودند، در سال 22 ه.ق صورت گرفت. يكي از رویدادهای مهم دوران زمامداري شرف الدوله ديلمي (372-379 ه.ق) پيكار او در سال 377 ه.ق با بدربن حسنويه در كرماشان است كه به پيروزي بدر و شكست شرفالدوله منجر شد. در نتيجه بدربن حسنويه بر قسمت مهمي از عراق عجم مسلط شد. وي در سال 405 ه.ق به دست طايفهاي كُرد كه «جوزقان» نام داشت، كشته شد. شمسالدوله پسر فخرالدوله ديلمي بلافاصله متصرفات وي را ضميمه قلمرو خود كرد. شاپور خواست (خرمآباد)، دينور، بروجرد، نهاوند، اسدآباد و قسمتي از اهواز از جمله متصرفات او بودند.
ظاهراً اصطلاح كُردستان را سلاجقه براي تميز نواحي كُردنشين از ولايت جبال عراق وضع كردند و آن ايلاتي بود مشتمل بر سرزمينهاي بين آذربايجان و لرستان و قسمتي از اراضي سلسله جبال زاگرس كه مركز آن نيز ابتدا ناحيهی بهار در 18 كيلومتري شمال غربي همدان و بعدها چمچمال در نزديك كرماشان امروزي بود. شهرهاي كُردستان در زمان حمله مغول از قتل و غارت مصون نماند. در زمان تيمور و تركمنان قره قويونلو وآق قويونلو، كُردستان و ديار بكر ميدان تاختوتاز سپاهان تيمور و تركمانان شد. شاه اسماعيل اول ـ مؤسس سلسله صفويه ـ به علت اینکه كُردها پيرو مذهب تسنن بودند، چندان روابط حسنهاي با آنها نداشت، سلاطين عثماني در تقويت هر چه بيشتر كُردان ميكوشيدند. در دورهی صفويه دولت ايران به قسمت وسيعي از كُردستان آن روز تسلط داشت كه دامنههاي شرقي كوههاي زاگرس را در بر ميگرفت. با تشكيل سلسله زنديه، براي نخستين بار در تاريخ ايران سلسله كُرد نژاد به سلطنت رسيد. در اواخر سلسله زنديه نيز طايفه دنبلي كه يكي از طوايف بزرگ كُرد بود، قسمتي از آذربايجان غربي را در تصرف داشتند و مرکز حكومت و قدرت آنها شهر خوي بود. در قرن نوزدهم ميلادي بارها كُردها در خاك عثماني ميل باطني خود را براي رسيدن به استقلال و تشكيل دولتي كُرد زبان ظاهر شد. در سال 1878 ميلادي شيخ عبيدا… نقشبندي به فكر تأسيس كُردستان مستقل تحت حمايت دولت عثماني افتاد. درسال 1880 ميلادي طرفداران وي، اطراف اروميه، ساوجبلاغ، مراغه، مياندوآب و بوكان را به تصرف خود درآوردند و سپاهان ايران به زحمت توانستند تجاوز آنان دلير مردان را دفع كنند.